آرام ب شانه ام ميزند و ميگويد:آفرين!تنهايي ك ترس ندارد...بعد آرام آرام دور ميشود! نميفهد ك من از
نبودن خودش ميترسم ن از تنهايي.........
نظرات شما عزیزان:
آرام ب شانه ام ميزند و ميگويد:آفرين!تنهايي ك ترس ندارد...بعد آرام آرام دور ميشود! نميفهد ك من از
نبودن خودش ميترسم ن از تنهايي.........
نظرات شما عزیزان: